قاســــمیون

ارزش من بالاتر از آن است که...

قاســــمیون

ارزش من بالاتر از آن است که...

قاســــمیون

بسم رب المــــــهدی(عج)
سلام!
اگر نوجوون هستی،خیلی خوش اومدی!
اما اگر نیستید،بازم خوش اومدید!
ما نوجوون ها پر از انرژی و قدرتیم!
مغزمون پر از فکرای جورواجوره!
خود من هم همینجوری ام!
چون من هم یکی هستم مثل خود خود شما!
راسیتش عاشق و اردتمند حضرت قاسم(ع) هستم!

 

 

با سلام 

عرض تسلیت شهادت امام جواد (ع) 

نهمین ستاره نورانی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۰۰ ، ۱۱:۵۸
اللهم عجل لولیک الفرج
 
در پاسخ به این پرسش باید نشانه های ظهور را به دو دسته تقسیم کنیم:

1. امور و علایم مشروط
2. امور و علایم حتمی.
 
آنگونه که امام باقر(ع) امور را به موقوفه و حتمیه11 و امام صادق(ع) به حتمی12 و غیر حتمی تقسیم کرده اند.
 
 
مسئله بداء هم در چهار زمینه با موضوع ظهور حضرت مهدی(ع) ارتباط می یابد:


1. نشانه های مشروط و غیر حتمی ظهور

جز نشانه هایی که صراحتاً در احادیث به حتمی بودن آنها اشاره شده است، بقیة نشانه های ظهور همگی از امور موقوفه به شمار می روند، چنانکه بزرگانی مانند شیخ مفید، شیخ صدوق و شیخ طوسی بدان تصریح کرده اند. بدین معنا که به جز نشانه های حتمی ظهور بقیة آنها بنا بر مشیت و ارادة الهی ممکن است دچار تغییر و تبدیل، تقدّم یا تأخّر شوند. به عبارت دیگر آنها از جمله امور لوح محو و اثبات به حساب می آیند و ممکن است با تغییر و تبدیل در شرایط آنها و عوض شدن علل رخ دادن آنها به گونة دیگری پدید آیند یا اصلاً رخ ندهند. البته بسیاری از رویدادهایی که در احادیث ما به آنها اشاره شده است تا کنون اتفاق افتاده اند و دچار بداء در اصل تحقّق خویش نشده اند.
مثلاً اگر در حدیث به نزول بلایی (مشروط) اشاره شده باشد به واسطة توسل و استغفار مؤمنان و مسلمانان ممکن است در نزول آن تأخیر رخ دهد یا اصلاً چنین بلایی به جهت عظمت عمل صالح ایشان نازل نشود یا اینکه با برخی اعمال صالح یا ناصالح ظهور حضرت را دچار تعجیل یا تأخیر کنند.

شاید بتوان علت بیان چنین اخباری را این دانست که اگر مسئله به این شکل تبیین نمی شد، مؤمنان هم از احتمال حدوث آن حادثه باخبر نمی شدند و بدان مبتلا می گشتند امّا پس از صدور حدیث از ناحیة معصوم(ع) و آگاه شدن مؤمنان و مسلمانان از آن، با دعا و توسل و استغفار از پدید آمدن چنان حادثة ناگواری ممانعت به عمل آورند یا سبب حدوث اتفاقی خوشایند شوند. البته فراموش نکنیم که عکس این مطلب هم کاملاً صادق است به این معنا که شخص معصوم(ع) با اعلام نزول بلا و علّت آن، حجت را بر مردم تمام می کنند که شما با وجود آنکه می توانستید، آن بلا را از خویش دفع نکردید یا فلان خیر را به سوی خویش جلب ننمودید و از همین روست که روایت شده است:
خداوند متعال، به چیزی مثل بداء عبادت نشده است.13

2. علایم ظهور و امور حتمی

پنج مورد از نشانه های ظهور در بسیاری از روایات که از حدّ تواتر گذشته است؛ از جمله نشانه های حتمی ظهور برشمرده شده اند:
خروج سیّد خراسانی و یمانی، ندای آسمانی مبنی بر حقّانیت حضرت مهدی(ع)، شهادت نفس زکیّه و فرو رفتن سپاهیان سفیانی در منطقة بیداء (بیابان بین مدینه و مکّه).14
این نشانه های پنج گانه را احادیث از علایم حتمی شمرده و هیچ گونه احتمال بدایی در مورد تحقّق آنها نداده اند وگرنه خلاف حتمی بودن آنها می شد. این نشانه ها شدیداً با مسئلة ظهور ارتباط داشته و همگی مقارن ظهور رخ خواهند داد ان شاءالله. بزرگوارانی چون مرحوم آیت الله خویی در پاسخ به نویسندة کتاب سفیانی و علامات ظهور15، علّامه سیّد جعفر مرتضی عاملی، در کتاب خویش و شیخ طوسی، در غیبت خویش16 نسبت به این موضوع تصریح و اذعان کرده اند که:
هر چند بنابر تغییر مصلحت ها با تغییر شروط اخباری که به حوادث آینده می پردازند، ممکن است دچار تغییر و تبدیل شوند؛ جز آنکه روایت تصریح کرده باشد که وقوع آن جریان حتمی است که (با توجه به اعتماد ما به معصومین(ع)) ما هم یقین به حدوث آنها در آینده پیدا می کنیم و قاطعانه می گوییم در آینده چنین خواهد شد.17
اشکال اساسی که به این نظر گرفته می شود؛ متکی به حدیثی است که نعمانی در کتاب خویش آورده است که: ابوهاشم داوود بن قاسم جعفری گفته است: نزد امام جواد(ع) بودیم و صحبت از حتمی بودن آمدن سفیانی شد، از آن حضرت پرسیدم: آیا در مورد امور حتمی هم بداء رخ می دهد؟ فرمودند: آری. گفتم: می ترسم در مورد خود حضرت مهدی(ع) بداء رخ دهد. حضرت فرمودند:
ظهور حضرت مهدی(ع) وعدة الهی است و خداوند خلف وعده نمی کند.18
علّامه مجلسی، هم در بحارالانوار پس از نقل این حدیث این
توضیح را اضافه کرده اند که:
شاید محتوم، معانی مختلفی داشته باشد که با توجه به اختلاف در تعاریف ممکن است در مورد برخی از آنها بداء رخ بدهد. مضاف بر اینکه شاید منظور از بداء در مورد خصوصیات آن حادثة محتوم و حتمی باشد و نه اصل تحقّق آن، که مثلاً پیش از زوال حکومت بنی عباس سفیانی جنبش های خویش را آغاز می کند.19
این فرضیه چندان قابل قبول نیست؛ زیرا در صورت پذیرفتن آن، چه فرقی بین حتمی و غیر حتمی خواهد بود؟ مضاف بر اینکه روایت مورد بحث ما از حیث سند، ضعیف است.20 در ضمن نمی توان از آن همه حدیث و روایتی که به شدت بر حتمی بودن این پنج نشانه و امتناع احتمال رخ دادن بداء در آنها تأکید می کنند، چشم پوشی کرد و به احادیث انگشت شماری از این دسته تمسک نمود؛ چون ممکن است در شرایط خاصی (به فرض قوت و اعتبار سندی آنها) معصوم(ع) مجبور شده باشند از روی تقیه، چنین سخنی بگویند.
عبدالملک بن اعین گوید: به امام باقر(ع) در مورد حضرت مهدی(ع) گفتم: می ترسم که زود بیایند و سفیانی نباشد. حضرت فرمودند:
والله نه. سفیانی از حتمیاتی است که حتماً خواهد آمد.21
امور یا موقوفه اند یا حتمیه که سفیانی از دستة حتمیاتی است که حتماً خواهد بود.22
یا امام صادق(ع) فرمودند:
از حتمیاتی که پیش از قیام حضرت مهدی(ع) خواهند بود اینهاست: شورش سفیانی، فرو رفتن در بیداء، شهادت نفس زکیّه و منادی که از آسمان ندا در دهد.23
حمران بن اعین از امام باقر(ع) راجع به آیه:
ثمّ قضی اجلاً و اجلٌ مسمّی عنده؛24
می پرسد. حضرت می فرمایند:
دو اجل وجود دارد: محتوم و موقوف.
- محتوم چیست؟
- جز آن نخواهد شد.
- و موقوف؟
- مشیت الهی در رابطة آن جاری می شود.
- امیدوارم که سفیانی جزء موقوف ها باشد.
- والله که نه و از محتومات است. 25

3. بداء و قیام حضرت مهدی(ع)

ظهور حضرت حجت(ع) از اموری است که در اسلام نسبت به آنها به شدت تأکید شده و در حتمیت آن ذره ای شک و شبهه وجود ندارد. پیش از این گفتیم که در آیاتی نظیر آیة 55 سورة نور، خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است که فرمانروای زمین گردند و بر آن سیطره یابند که چنین واقعه ای در تمام طول تاریخ تا کنون اتفاق نیفتاده است و از آنجا که « ان الله لا یخلف المعیاد»26 و خداوند در وعدة خویش تخلف نمی کند، در آینده ای دور یا نزدیک حتماً چنین اتفاقی خواهد افتاد. ان شاء الله.
علاوه بر اینکه در موارد بسیاری رسول مکرم اسلام(ص) و معصومین(ع) شدیداً تأکید نموده اند که:
حتی اگر از عمر هستی بیش از یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن قدر این روز را طولانی می کند که حضرت مهدی(ع) ظهور کرده و جهان را مملو از قسط و عدل گردانند.27

4. تعیین زمان ظهور حضرت مهدی(ع)

بسیاری از روایات، ما را از توقیت (مشخص کردن زمان ظهور) یا تعیین محدودة زمانی برای ظهور حضرت به شدت نهی کرده اند و شیعیان را امر کرده اند که هر که را چنین کرد تکذیب کنند و دروغ گو بشمارند؛ زیرا این مطلب در زمرة اسرار الهی است و کسی آن را نمی داند؛ امام صادق(ع) به محمدبن مسلم فرمودند:
محمد! اگر کسی وقتی از جانب ما برای ظهور حضرت مهدی(ع) نقل کرد، از تکذیب کردن او نترس! چرا که ما برای احدی تعیین وقت نمی کنیم.28
وقتی فضیل از امام باقر(ع) می پرسد که آیا این مسئله وقت مشخص دارد؟ حضرت سه مرتبه می فرمایند: «آنها که وقت تعیین می کنند دروغ می گویند».29 یکی از یاران امام ششم(ع) به ایشان عرضه می دارد: این مسئله ای که چشم انتظارش هستیم کی خواهد آمد؟ حضرت می فرمایند:
ای مهزم! آنها که وقت تعیین کنند دروغ می گویند، آنها که عجله کنند هلاک می شوند و آنها که تسلیم امر خداوند باشند نجات می یابند و به سوی ما باز می گردند.30
آنگونه که از احادیث برمی آید، ظهور حضرت حجت(ص) از جمله اموری است که خداوند متعال آن را از مردم پنهان نموده است و هر زمان که خداوند تبارک و تعالی اراده کنند و شرایط و علل فراهم و مناسب باشد؛ زمین را از برکات وجودی آن امام همام(ع) بهره مند خواهند نمود.

البته نهی از تعیین وقت، شامل نشانه های حتمی ظهور نمی شود؛ چرا که خود معصومین(ع) در این موارد به فاصلة زمانی میان حدوث آن نشانة حتمی و ظهور حضرت اشاره کرده اند که مثلاً از ابتدای شورش سفیانی تا قیام حضرت بیش از 9 ماه طول نخواهد کشید یا مثلاً 15 روز پس از شهادت نفس زکیّه حضرت در مکه ظهور می کنند. ولیکن دیگر نشانه ها حداکثر به این اشاره می کنند که ظهور آن وجود مقدس نزدیک شده است و نه بیش از این. چنانکه دیدیم برخی از نشانه های ظهور قرن هاست که اتفاق افتاده اند و گذشته اند و هنوز ظهور رخ نداده است. که البته به جهت ایجاد امید در دل شیعیان مبنی بر نزدیک شدن ظهور معصوم(ع) از آن به عنوان نشانة قیام حضرت صاحب(ع) یاد کرده اند.

ضمناً اگر بنا بود زمان ظهور مشخص شود و همگان بدانند که ایشان بناست چه زمانی قیام جهانی خویش را آغاز کنند؛ ستمگران و ظالمان تمام عِدّه و عُدّه خویش را برای آن روز مهیا و آماده می کردند ـ که به خیال خام و واهی خود ـ آن نور الهی را خاموش کنند و نگذارند عدالت را در جهان گسترش دهند و مؤمنان و مستضعفانی هم که قرن ها با حدوث این حادثة عظیم و بزرگ فاصله داشتند مبتلا به یأس و کسالت و خمودی می شدند حال آنکه قرن هاست بسیاری در انتظار آن یار غایب از نظر، دیده ها را خون بار کرده و هر صبح و شام دست دعا به تعجیل در فرج ایشان برداشته اند و امید دارند که در زمرة یاران و یاوران ایشان باشند. مشخص نبودن زمان ظهور خواب از چشم های ستمگران ربوده و هر صبح و شام از این هراسناکند که شاید آن عزیز مقتدر امروز ظهور کند و پایه های حکومت شیطانی شان را درهم شکند.
به امید آنکه آن روز را ببینیم و از یاوران حضرتش باشیم. ان شاءالله.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۰۰ ، ۱۴:۳۷
اللهم عجل لولیک الفرج

 

مرکز پاسخگو:پاسخگوئی به سؤالات دینی آستان قدس رضوی

موضوع اصلی:ائمه
موضوع فرعی:امام زمان (ع)

سؤال:2-کمی در مورد خصوصیات اخلاقی حضرت مهدی توضیح دهید ؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۰۰ ، ۱۷:۳۰
اللهم عجل لولیک الفرج


تشرف حاج ملا هاشم صلواتی کنار کشتی

حاج ملا هاشم صلواتى سدهى (ره ) که قضیه قبل از ایشان نقل شد, فرمود: سـفـر دیـگـرى کـه به حج مشرف مى شدم , در بوشهر, براى گرفتن جواز, به دفتر صاحب کشتى
رفـتـم .
وقـت تنگ و مسافر زیاد بود.
در آن موقع , همین یک کشتى براى حمل حجاج حاضر بود و
عـده مسافرین تکمیل و بلکه اضافه بر ظرفیت آن بود, لذا جوازهاتمام شد و به ما ندادند اصرار هم
اثرى نبخشید.
با رفقا به حالت ناامیدى در قایق نشسته و به طرف کشتى حرکت کردیم .

نردبانهاى کشتى نصب شد و حجاج به نوبت بالا رفتند.
من هم بالا رفتم تا در کشتى بنشینم , ولى
چون گذرنامه نداشتم , نگهبان و بازرس , به زور مرا از سر نردبان پایین فرستاد.

بـا دل شـکـسـتـه و حال پریشان گفتم : اگر نگذارید سوار کشتى شوم , خود را در آب مى اندازم .

بازرسها اعتنایى نکردند.

عـده اى از همراهان که در راه رفیق بودیم و سابقه حالم را مى دانستند, ناظر جریانات بودند, ولى
کارى از آنان بر نمى آمد.

مـن دیـوانه وار گفتم : خدایا به امید تو مى آیم و خود را در آب انداختم و دیگر نفهمیدم چه مقدار
آب از سرم گذشت و از خود بى خود شدم .
یک وقت بهوش آمدم , دیدم لباسهایم تر است و بر روى
شـنـهاى ساحل افتاده ام .
سیدى جوان در شمایل اعراب ,فصیح و ملیح و معطر و خوشبو, با کمال
ملاطفت بازوهایم را ماساژ مى داد.
ایشان جریان افتادن در آب را سؤال فرمود.
همه قضایا را خدمت
ایشان عرض کردم .

فرمود: ناامید نباش که ما تو را به کشتى مى نشانیم و به مقصد مى رسانیم و برایت مهمان دار معین
مى کنیم , چون ما در این کشتى سهمى داریم .
برخیز این طناب را بگیرو بالا برو.

دیـدم پـهـلوى دیوار کشتى هستم و طنابى از آن آویزان است .
طناب را گرفتم و آن سیدهم زیر
بـازویم را گرفت و کمکم کرد تا بالا رفتم و دیدم هنوز کسى از مسافرین درکشتى ننشسته است .

مقدارى در آن جا گشتم و عرشه را پسندیدم .
بعد هم نشستم وخوابم برد.
وقتى بیدار شدم , دیدم
بـه قدرى جمعیت در کشتى نشسته که نمى شودحرکت کرد.
شاهزاده اى از اهل شیراز کنارم بود
پـرسـیـد: از کـجـا بـه کشتى آمدید؟ شماهمان کسى نیستید که در آب افتادید و هر چه ملاحان
گشتند شما را نیافتند؟
گفتم : چرا, و قضیه نجات خود را براى او گفتم .

خـیـلـى گـریه کرد و بر حالم غبطه خورد بعد هم گفت : تا وقتى با هم هستیم , شما مهمان من
مى باشید.

در همین وقت پاسبانى که معروف به عبداللّه کافر بود, براى بازرسى گذرنامه ها آمد ویک یک آنها
را بـررسـى مـى کـرد.
شـاهـزاده گفت : برخیزید و در صندوق من , که خالى است , مخفى شوید تا
بگذرد, چون جواز ندارید.
گفتم : یقینا جواز من از شما قویتراست و هرگز مخفى نمى شوم .

در ایـن حـال مامورین به ما رسیدند و گذرنامه خواستند.
دست خالى ام را باز کردم ,یعنى صاحب
کـشـتـى بـه مـن چیزى نداد.
خواستند به اجبار مرا از عرشه جدا کنند که به آنها پرخاش کردم و
گفتم : شما اول جلوى مرا گرفتید, اما شریک کشتى از بیراهه مرابه این جا رسانید.

هـیـاهـو زیاد شد.
مردم از اطراف به صدا آمدند که این همان بیچاره اى است که او را ازنردبان رد
کردید و خودش را در آب انداخت و ملاحان او را نیافتند.

وقـتـى عـبـداللّه از قـضیه آگاه شد, چون قسمتى از جریان را خودش دیده بود از ماگذشت , اما
طـولـى نـکـشـید که صاحب کشتى و کاپیتانها نزد ما آمدند و عذرخواهى کردند.
خواستند از من
پـذیـرایى کنند مخصوصا یکى از صاحبان کشتى که مسلمان بودبه عنوان این که حضرت بقیة اللّه
ارواحنافداه در این کشتى سهمى دارند و این حکایت شاهد صدق دارد, ولى آن شاهزاده مانع شد و
مى گفت : هادى نجات دهنده , دستورضیافت را قبلا به من فرموده است .

انـصـافـا شـرط پـذیـرایـى را کـامـلا بـجا آورد و در هیچ جا کوتاهى نکرد, تا به شیرازبرگشتیم ,
یعنى محبت را از حد گذرانید.
خدا به او جزاى خیر دهد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۰۰ ، ۱۷:۲۲
اللهم عجل لولیک الفرج

#حرف‌خودمونی💭

بهش‌گفتم:
دوست‌داری ازدواج‌کنی؟!
گفت:
 آره‌ولی ازش‌گذشت
م ...
تعجب‌کردم!   گفتم‌یعنی چی؟
گفت:
من‌دوست دارم‌شهید بشم
و دوست‌دارم باشهادتم باعث‌بصیرت جوانان‌بشم پس‌چطوری
میتونم‌ازدواج کنم‌درحالیکه‌پیغامم به‌جوانان اینه . . .
ماکه ازحلالش گذشتیم ....
شمااز حرامش‌بگذرید !
#شهید‌ابراهیم‌شهاب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۰۰ ، ۱۶:۰۸
اللهم عجل لولیک الفرج

•❛
میگن‌الگوےیه‌بچهـ پدرشه
الگوےمابچه‌شیعه‌هاهم‌مولاعلےمونھ(:
ولے...!
چراهیچڪدوم‌ازڪاراواعمالمون‌
بویی‌ازبابانبردھ؟
چرا شبیہ‌بابامون‌نیست؟broken heart!'
سکوت . .!جایز :)
#به‌خودمون‌بیایم!
#امیردلبرے♡_♡

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۰۰ ، ۱۶:۰۳
اللهم عجل لولیک الفرج
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۰۰ ، ۲۱:۳۰
اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

خلاصه داستان:

همیشه فکر میکردم توی این زمونه که همه دنبال خوشی های دنیان، من خیلی آدم خوبی هستم و حتما یکی از سربازهای امام زمان خواهم بود.
یه روز با سعید قرار گذاشته بودیم با بچه ها بریم پایین شهر و به نیابت از امام زمان به مردم کمک کنیم. قرار بود منم بعد از کلاس خودمو بهشون برسونم. همه چیز داشت خوب پیش میرفت تا اینکه بعد از کلاس حسام صدام زد...

سایت مصاف 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۰۰ ، ۱۵:۴۸
اللهم عجل لولیک الفرج

 


حضرت عسکری علیه السلام فرمود: هنگامی که خداوند
مهدی این امت را به من بخشید، دو ملک را فرستاد. پس او را به سراپرده های عرش بردند
تا اینکه او را در محضر خدای عز و جل قرار دادند. پس خداوند به او فرمود: آفرین به تو بنده ام برای یاری دینم و اظهار امرم و هدایت بندگانم. سوگند می خورم که به سبب تو بگیرم و به خاطر تو عطا کنم و به جهت تو ببخشم و به خاطر تو عذاب کنم (ملاک من در عطا و عذاب و رحمت، تو هستی). برگردانید او را ای دو ملک. برگردانید او را به سوی پدرش با مهربانی، پس بدرستی که او در ضمانت و حمایت من است و چشم من به اوست تا اینکه حق را به وسیله او محقق کنم و باطل را به دست او نابود سازم و دین برای من پا بر جا شود.


اللهم_عجل_لولیک_الفرج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۰۰ ، ۱۵:۲۲
اللهم عجل لولیک الفرج

شعر مهدویheart
جوانه می زند مهرت -نگارم-

به دل وقتی تورا بینم کنارم



heartاللهم عجل لولیک الفرجheart

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۶:۰۴
اللهم عجل لولیک الفرج